بالاخره برف هم بارید همانگاه که قلبم بارید
نظرات شما عزیزان:
اگر می دانستم اسمان به انتظار باریدن قلب من ایستاده
پیش از این می باریدم
آنگاه که قلبم نم نم بارید باران از آسمان شتافت
حال که قلبم یخ زد
آسمان برفش را نثارم کرد
و خداوندا تو را شکر که نعمتت را بر من ارزانی داشتی
بزن باران که دلگیرم
دارم این گوشه می میرم بزن باران
که دلگیرم دیگه آروم نمی گیرم
هوا سرد است دلم یخ کرده بی تاب است
من اینجا را نمی خواهم
همین جا که هزاران خاطرش درد است
همین جا که همه دلها پر از سنگ است
همین جا که همه عالم
پی دردند و هر دم میزنند زخم ها برای تسکین الم ها
من اینجا را نمی خواهم
نفس هایم رها گردید در این آسمان پر باران
مرا از بند این زندان رها سازید و
فردایم دگر سازید
Oodi3 |